محمد حسینمحمد حسین، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

محمدحسین؛ داداش محدثه

چهار ماهگیت مبارک پسرک ما

امروز درست 4 ماهه که خدا عشق رو مهمون خونه ی ما کرده.و حسابی خونه ی ما رو پر شور کرده. پسرک ما دیگه حسابی برای خودش آقا شده و البته حسابی هم بازیگوشه. از وقتی یادگرفته غلت بزنه تا میذاریش رو زمین غلت میزنه و بعد جیغ میزنه که بیاید من رو برگردونید!و وقتی برمی گردونیمش دوباره روز از نو!! دستاش رو هم خیلی بامزه نگاه میکنه ؛ یا داره میخورتشون و یا داره باهاشون بازی میکنه!پسرکم از خودش صداهای بامزه درمیاره و سعی میکنه با ما صحبت کنه.آب دهنشم همیشه سرازیره و اکثرا یقه ی لباسش رو خیس میکنه! عزیز دلم چهار ماهگت هم واکسن داشتی که رفتیم خانه بهداشت و زدیم. چهار ماهگیت مبارک عزیز دلم ...
2 ارديبهشت 1397

سفر نامه اصفهان1

پسر گلم محمد حسین جان  ۲۲اردیبهشت ۹۷ درست شما ۴ ماه و ۲۲ روزت بود که به همراه خانواده بابا محمود به اصفهان رفتیم خیلی سفر خوبی بود و کلی خوش گذشت و شما پسر گلم اصلا اذیت نکردی و پسر خوبی بودی. اینم چند تا عکس از این سفر   ...
25 فروردين 1397

سه ماهگیت مبارک گل پسرم

سه ماهگی آغاز تحولی بزرگ در زندگی توست.آغاز ارتباط لمسی با دنیای اطرافت .وتو چقدر قشنگ با اطرافت ارتباط برقرار میکنی ومن چه زیباتر تماشاگر رشد تو هستم سه ماهگیت مبارک عشقم ...
2 فروردين 1397

نوروز1397

پسر گلم عیدت مبارک امسال اولین عیدی هست که کنار ما هستی و جمع خانواده مارو گرمترو شادتر  کردی و خیلی لحظه قشنگی بود البته شما خواب بودی ولی بیدارت کردم که لحظه سال تحویل بیدار باشی. اینم عیدی ابجی جون به شما که یه ماشین کوچولو بود بهش پول زده بود ...
1 فروردين 1397

این روزهای پسرکم با آبجی گل

پسر گلم محمد حسین جان آبجی گل و مهربونت خیلی شما رو دوست داره و همش دوست داره پیشت باشه حتی صبح که میخواد به پیش دبستانی بره اولش میاد چند دقیقه پیشت میخوابه و بعد حاضر میشه از مدرسه هم که میاد سریع دستشو میشوره و میاد بغلت میکنه بعضی اوقات میزاره رو پاش تا بخوابی خلاصه عاشقته یه لحظه نمیتونه دوریت و تحمل کنه. اینجا آبجی جون تازه از خواب بیدار شده که بره پیش دبستانی اول امده پیش داداشی تا انرژی بگیره وکلی بازی های جورواجور باهات میکنه   ...
15 اسفند 1396

محد حسین با عروسکا

عزیز دلم  یه روز من و آبجی تو پذیرایی بودیم یه یهو بابا امد ما رو صدا کرد و گفت بیایید محمد حسین و پیدا کنید آمدیم دیدیم شما رو گذاشته بالای کمد قاطی عروسکا اینقدر محدثه خوشش امد و خندید خیلی باحال بود. عزیز دلم تو این عکس دقیقا دو ماه و هشت روزته ...
10 اسفند 1396

دو ماهگیت مبارک گل پسرم

پسر عزیزم امروز دقیقا دو ماهه شدی و باید واکسن میزدی.صبح بلند شدیم و مامانجون هم امد خونه ما با هم حاضر شدیم و به خانه بهداشت رفتیم قبلش بهت استامینوفن دادم کمه کمتر درد بکشی عزیز دلم.واکسنتو که زدی یکم گریه کردی ولی سریع اروم شدی عشق من. اینجا خانم پرستاره داره چکاب قد و وزنتو میگیره فعلا داری میخندی در حال زدن واکسن بعدش که تب داشتی و ناله میکردی ...
2 اسفند 1396

پسرک پرسپولیسی من

پسر گل من از اونجایی که بابا محمود پرسپولیسیه از همون اول پسر گلشو دوست داشت پرسپولیسی کنه بخاطر همین یه دست لباس خوشگل پرسپولیس برات خرید و اورد خونه و گفت پسر من از همین الان باید پرسپولیسی باشه. اینجا دقیقا پرسپولیس بازی داشت بابا گفت این لباستو تن کنم.مبارکت باشه پسرک من اینم عکس شما با آبجی پرسپولیسی ...
30 بهمن 1396

اولین باری که رفتی دنبال آبجی

پسر گلم از اون موقع که به دنیا آمده بودی آبجی جونی خیلی دوست داشت که بریم پیش دبستانی دنبالش بالاخره یه روز که دیدم هوا نسبتا خوبه و زیاد سرد نیست حاضرت کردم و رفتیم دنبال آبجی جون که خیلی خوشحال شد و کلی ذوق کرد دقیقا اینجا 50 روزته. الهی من دورتون بگردم ...
22 بهمن 1396

وااای چ برفی

پسر گل مامان از برکت قدمهای شما بود که امسال بعد از چند سال یه همچین برفی بارید خیلی زیاد بود یه جوارایی منو یاد قدیما انداخت چون خیلی وقته که اینجوری برف نباریده بود خلاصه منم از فرصت استفاده کردم و شما پسر گل مامان و بردم و یه عکس خوشگل گرفتم. اینم عکس شما با آبجی جون ...
10 بهمن 1396