جشن دندونی
عزیز دل مامان و بابا پسر گلم
به خاطر اینکه ایام محرم نزدیک بود مجبور شدیم سریعتر جشن دندونیت و برگزار کنیم یعنی چهارشنبه که متوجه شدیم یکشنبه جشن گرفتیم چون فرداشبش میشد شب اول محرم.برای جشن هم میخواستیم شام تو رستوران بخوریم و کیک و میوه رو بیایم خونه که مامان مرضی زنگ زد و گفت که باید بیایید خونه ما جشن و بگیرید همه چی با من فقط شما کیک و تزیئنات با شما خلاصه من و بابایی هم قبول کردیم و از شب قبلش رفتیم خونه مامان مرضی و کارارو ردیف کردیم.دست مامان مرضی هم درد نکنه که خیلی زحمت کشیده بود.مهمونهامون هم که باباحاجی و مامانجون دایی مهدی اینا و عموها و عمه جونی و مامان منیژ بودن.
اینم از عکسا...
عکس شما با اجی جون
پذیرایی از مهمونا موقع رسیدن
اینم از میز تنقلات و گیفتک هایی که به مهمون کوچولوهامون دادی گلم
اینم کیک خوشگلت که خیلی خوب شده بود
عکس دسته جمعی با بچه ها
اینجا هم دایی جون کیکیت کرد
اینم کادوی آبجی گلت که برات یه نقاشی خوشگل کشیده بود
و اما آش دندونی و شام...
و در اخر یه تشکر ویژه از مهمونهای عزیزمون که تو جشنمون شرت کردن و هدیه های قشنگی به گل پسر ما دادن.